جمهوری مدارا: سقوط جمهوری اسلامی افغانستان در 15 آگست 2021 (اسد 1400) به یکی از مهمترین و تراژیکترین وقایع تاریخ معاصر کشور تبدیل شده است. در حالی که نیروهای طالبان از ماهها قبل حملات خود را به ولایات مختلف افزایش داده بودند، پیشرویهای سریع آنها در ماه آگست باعث شد تا تمامی ولایتهای افغانستان به سرعت و یکی پس از دیگری سقوط کند و به دست جنگجویان این گروه بیفتد. این پیشرویها که از ولایتهای جنوبی و غربی آغاز شد، به سرعت به مناطق مرکزی و شمالی گسترش یافت و در نهایت با سقوط پایتخت، کابل، در 15 آگست 2021 (24 اسد 1400) افغانستان به تصرف گروه طالبان درآمد.
روند از دست رفتن مناطق استراتژیک و مهم در هر ولایت، ناامیدی و بیثباتی گستردهای را در میان نیروهای دولتی و مردم افغانستان به همراه داشت. طالبان با استفاده از حملات چریکی، شبکههای حمایتی درون قومی و بهرهبرداری از ضعفهای استراتژیک نیروهای دولتی، توانستند به سرعت ولایات را یکی پس از دیگری تسخیر کنند.
علاوه بر دیگر مشکلات، کمبود حمایتهای بینالمللی و تدارکات نظامی، ضعف مدیریت و فرماندهی در صفوف نیروهای دولتی و برخی از همکاریهای داخلی با طالبان نیز نقش مهمی در سقوط سریع دولت مرکزی ایفا کرد.
این گزارش به بررسی دقیقتر این وقایع، زمانبندی سقوط ولایات، و چگونگی مقاومت و سقوط آنها پرداخته است.
بخش اول: مراحل نخستین سقوط
در 6 آگست 2021 (15 اسد 1400)، گروه طالبان با آغاز حملات سنگین به ولایتهای هلمند و نیمروز، در حقیقت روند سقوط سریع افغانستان آغاز شد. ولایت نیمروز، با شهر زرنج به عنوان مرکز آن ولایت، اولین هدف طالبان بود. زرنج که یکی از مراکز تجاری مهم در جنوب غربی افغانستان و نزدیک به مرز ایران است، به سرعت به دست طالبان افتاد. نیروهای دولتی در نیمروز به شدت تلاش کردند تا مقاومت کنند؛ اما کمبود تسلیحات، تدارکات و حمایت هوایی سبب شد تا توانایی دفاعی آنها به سرعت کاهش یابد. طالبان توانستند به سرعت به شهر زرنج نفوذ کنند و این شهر را بدون مقاومت جدی تصرف کنند.
سقوط از نیمروز کلید خورد، همزمان در ولایت هلمند، طالبان لشکرگاه، مرکز این ولایت استراتژیک را هدف حملات سنگین قرار دادند. لشکرگاه که از مدتها قبل مرکز درگیریهای شدید بین نیروهای دولتی و طالبان بود، به دلیل موقعیت جغرافیایی و نزدیکی به مرزهای پاکستان از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
نیروهای دولتی، به ویژه نیروهای کماندو، به مدت چندین روز در لشکرگاه مقاومت کردند و حتی در ابتدای حملات طالبان توانستند برخی از مناطق شهر را بازپس بگیرند؛ اما با گذشت زمان و شدت گرفتن حملات طالبان و با توجه به اینکه خطوط تدارکاتی نیروهای دولتی توسط طالبان قطع شده بود، مقاومت آنها به تدریج تضعیف شد.
طالبان با محاصره مناطق مختلف شهر و حملات هماهنگ در نقاط کلیدی، نیروهای دولتی را مجبور به عقبنشینی کردند. در نهایت، لشکرگاه در 6 آگست 2021 (15 اسد 1400) به دست طالبان افتاد و هلمند به طور کامل تحت کنترل طالبان درآمد. این دومین ولایت مهم و استراتژیک بود که به تصرف طالبان درآمد.
این دو ولایت به عنوان اولین مناطقی که به دست طالبان افتادند، نشاندهنده آغاز پایان نظام جمهوی در افغانستان بود. سقوط هلمند و نیمروز نه تنها برای طالبان اعتماد به نفس بیشتری دری پی داشت؛ بلکه به عنوان یک نقطه عطف در تغییر وضعیت جنگی و تضعیف روحیه نیروهای دولتی عمل کرد. این وقایع، طالبان را قادر ساخت تا به سرعت به سمت دیگر ولایات افغانستان پیشروی کنند.
بخش دوم: سقوط ولایتهای استراتژیک
پس از سقوط هلمند و نیمروز در 6 آگست 2021 (15 اسد 1400) طالبان به سرعت به سوی غرب و جنوب افغانستان حرکت کردند تا ولایات هرات و قندهار را تحت کنترل خود درآورند. هرات، که یکی از مهمترین مراکز فرهنگی و اقتصادی در غرب افغانستان بود، از اهمیت استراتژیک و ویژهای برخوردار بود.
طالبان از ماهها قبل تلاش کرده بودند تا این شهر را تحت فشار قرار دهند و در نهایت در 12 آگست 2021 (21 اسد 1400) موفق به تصرف آن شدند. اسماعیل خان، فرمانده مشهور و از رهبران جهادی پیشین، در هرات مستقر بود و با نیروهای تحت امر خود مقاومت نه چندان مؤثر را در برابر طالبان آغاز کرد؛ اما با قطع شدن خطوط تدارکاتی و محاصرهای مداوم طالبان، نیروهای اسماعیل خان نتوانستند در برابر حملات مستمر طالبان مقاومت کنند و در نهایت مجبور به تسلیم شدند. سقوط هرات یکی از مهمترین پیروزیهای طالبان در غرب کشور بود و به آنها اجازه داد تا به سرعت به سمت مناطق مرکزی و شمالی کشور حرکت کنند.
همزمان با حملات طالبان در هرات، ولایت قندهار نیز در جنوب افغانستان تحت فشار شدید قرار گرفت. قندهار، به عنوان زادگاه طالبان و یکی از مراکز قدرت این گروه، همچنان از اهمیت استراتژیک ویژهای برخوردار بود.
طالبان در 13 آگست 2021 (22 اسد 1400) به طور رسمی اعلام کردند که قندهار را به طور کامل تحت کنترل خود درآوردهاند. این تصرف یکی از بزرگترین ضربات به دولت مرکزی افغانستان بود؛ زیرا قندهار نه تنها یک مرکز مهم نظامی و اقتصادی بود، بلکه به عنوان سمبل قدرت طالبان نیز شناخته میشد.
در قندهار، نیروهای دولتی به شدت مقاومت کردند، اما به دلیل کاهش حمایتهای بینالمللی و تدارکات و همچنین ضعفهای استراتژیک در فرماندهی، نتوانستند جلوی پیشروی طالبان را بگیرند. در نهایت، سقوط قندهار به طالبان اجازه داد تا به سرعت به سوی ولایات دیگر پیشروی کنند.
با سقوط قندهار و هرات، وضعیت در افغانستان به سرعت بحرانیترشد. سقوط هرات به طالبان این امکان را داد که کنترول اصلیترین مسیرهای تجاری و تدارکاتی غرب افغانستان را بدست بگیرند و به همین ترتیب، قدرت نظامی و اقتصادی این گروه به طور قابل توجهی افزایش یافت. قندهار به عنوان زادگاه طالبان، نه تنها به این گروه اعتبار بخشید، بلکه منبعی از منابع انسانی و لوژستیکی را نیز برای ادامه جنگ تأمین کرد زیرا در این ولایتها تجهیزات عظیم از نیروهای دفاعی بجا مانده بود.
سقوط این دو ولایت نشاندهنده ضعف قابل توجه نیروهای دولتی و ناکارآمدی دولت افغانستان در مدیریت بحرانهای امنیتی بود. هر دو ولایت با کمبود منابع و حمایتهای لازم مواجه بودند، و این امر به طالبان اجازه داد که به سرعت مناطق کلیدی را تصرف کنند که به ترتیب منجر به سقوط ولایت قندوز در 8 آگست، ولایت عزنی 12 آگست بدست طالبان شد. علاوه بر این، سقوط این ولایتها به طالبان این امکان را داد که به سرعت به سمت شمال کشور حرکت کنند و به ولایتهای مرکزی و شمالی افغانستان دسترسی پیدا کنند.
بخش سوم: سقوط ولایتهای شمال
پس از تسخیر هرات و قندهار، طالبان به سرعت به سمت شمال کشور حرکت کردند و در 14 آگست 2021 (23 اسد 1400) به بلخ و جوزجان حمله کردند. بلخ به عنوان یکی از مهمترین ولایات شمال افغانستان، با مرکزیت شهر مزار شریف، از اهمیت اقتصادی و تاریخی ویژهای برخوردار است. جوزجان نیز با مرکزیت شهر شبرغان، به عنوان یکی از مراکز استراتژیک در شمال کشور به شمار میرفت.
حملات طالبان به بلخ و جوزجان به سرعت آغاز شد. در بلخ، نیروهای دولتی به رهبری عطا محمد نور و عبدالرشید دوستم در ابتدا مقاومت کردند و به نظر میرسید که توان دفاع از شهر را دارند؛ اما با افزایش حملات و قطع خطوط تدارکاتی، توان جنگی و رزمی این نیروها به تدریج به ضعف گرایید. همچنین، نفوذ طالبان به مناطق اطراف مزار شریف وضعیت را برای نیروهای دولتی دشوارتر کرد. در نهایت، در تاریخ 14 آگست 2021 (23 اسد 1400)، مزار شریف به دست طالبان افتاد و این گروه کنترل بلخ را به طور کامل بدست گرفت.
در جوزجان نیز شرایط مشابهی حاکم بود. نیروهای دولتی به ویژه در شبرغان، تحت فشار شدید طالبان قرار داشتند. با توجه به سقوط بلخ، روحیه نیروهای امنیتی دولت در جوزجان نیز به شدت آسیب دیده بود. با سقوط این دو ولایت استراتژیک، ولایتهای دیگر چون سمنگان، بغلان، سرپل، تخار، بدخشان، فاریاب، قندهار و زابل نیز در 14 هم آگست بدست طالبان افتادند.
بخش چهارم: سقوط پایتخت و سایر ولایتها
بعد از تسلط طالبان بر ولایتهای کلیدی در سمت شمال کشور، بخصوص بلخ و جوزجان، تمرکز این گروه به سمت پایتخت، کابل، معطوف شد. ورود طالبان به کابل به سرعت و با کمترین مقاومت صورت گرفت. طالبان از غرب کابل که هم مرز با ولایت میدان وردک است، حوالی ساعت 10 قبل از ظهر 15 هم آگست وارد شهر کابل شده و طی پنج ساعت، یعنی حوالی 2 بعد از ظهر همان روز، کابل را بجز میدان هوایی آن کاملا به تصرف خود درآوردند.
بعد از ورود نیروهای طالبان به کابل و پخش شدن خبر فرار اشرف غنی ریس جمهور، روحیه نیروهای دفاعی از هم پاشید و ولایتهای چون دایکندی، خوست، پکتیا، لوگر، پکتیکا، ارزگان، فراه، بادغیس، بامیان، نورستان، تخار، کنر، لغمان، سمنگان، کاپیسا و بدخشان یکی پس از دیگری سقوط کرد. میتوان علت اصلی عدم مقاومت در این ولایتها را فرار مقامات ارشد امنیتی و حکومتی عنوان کرد زیرا نیروهای دفاعی در ولایتها در حالت نبود رهبری قرار گرفتند.
با سقوط کابل به دست طالبان، بسیاری از نیروهای امنیتی و مقامات دولتی به دلیل ناامیدی و بیاعتمادی به وضعیت، تسلیم شدند یا به فرار از شهر پرداختند. در این میان، صحنههای هولناک و دلخراش از افرادی که به دنبال فرار از کشور بودند، رسانهها را پر کرد و جهان را تحت تأثیر قرار داد و یک روز سیاه را برای مردم افغانستان رقم زد.
در این میان اما ولایت پنجشیر برای چند روزی در تصرف جبهه مقاومت بود. جبهه مقاومت تا 6 سبتمبر از خود مقاومت نشان دادند اما در نهایت در مقابل گروه طالبان دوام نیاوردند و این ولایت نیز در تصرف طالبان درآمد.
تعدادی مقامات ارشد حکومت پیشین فرار کردند و به کشورهای مهاجر پذیر پناه بردند. تعدادی از مقامات که از قبل با شبکههای طالبان در تماس بودند و در سقوط ولایتها نیز نقش داشتند، در داخل ماندند و در کنار طالبان ایستاده شدند. آخرین مقام ارشد حکومت دولت پیشین، طاهر زهیر والی ولایت بامیان که در کوههای ولایتهای مرکزی علیه طالبان مبارزه میکرد، سرانجام پس از دو سال مبارزه در کوهها، در 20 ثور 1402 به طالبان تسلیم شد. اینگونه شد که بساط دولت جمهوری بصورت کامل از افغانستان برچیده شد.
چشمانداز آینده
سقوط جمهوری اسلامی افغانستان و تسلط طالبان بر این کشور، پیامدهای عمیق و گستردهای برای مردم افغانستان و جامعه جهانی به همراه داشت. این رویداد به عنوان یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ معاصر افغانستان شناخته میشود که اکنون در سه سالهگی سقوط دولت جمهوری قرار داریم.
نخستین پیامد این سقوط، بحران انسانی و بحرانهای اجتماعی در افغانستان بود. با تسلط طالبان، بسیاری از حقوق و آزادیهای اساسی مردم، به ویژه زنان و اقلیتها، به شدت سلب شده است. طالبان با اجرای سیاستهای سختگیرانه، فضای جامعه را به شدت تحت فشار قرار دادند. این وضعیت نه تنها بر زندگی مردم افغانستان تأثیر گذاشته، بلکه موجب بروز بحرانهای انسانی در کشورهای همسایه و فراتر از آن نیز شده است.
پیامد دیگر این سقوط، روی کار آمدن یک نظام دیکتاتور با محوریت یک قوم خاص در یک کشوری چند قومی است. افغانستان به تعبیری گنجینهای اقوام است؛ اما گروه طالبان با قبضه کردن قدرت و امکانات دولتی بدست یک گروه قومی، تصویر دیگری از افغانستان چندین ملیتی ترسیم نموده است. در تصویر کنونی، افغانستان کشوری است که زنان از حقوق انسانی خویش محروم اند. اقوام غیر پشتون از بدنه قدرت و دولت حذف شده است. در یک نگاه کلی، بعد از افریقای جنوبی، افغانستان یگانه کشوری است که بار سنگین یک نظام مبتنی بر آپارتاید را به بدوش میکشد.