به مناسبت دوم اسد؛ مسیر خون‌آلود روشنایی از کجا آغاز شد؟ (بخش اول)


 به مناسبت دوم اسد؛ مسیر خون‌آلود روشنایی از کجا آغاز شد؟ (بخش اول)

جمهوری مدارا: رُخ‌داد دوم اسد سال 1395، برای هزاره‌ها خونین و تلخ بود. از همین‌رو، دوم اسد تبدیل به تُرومای بی‌درمان روان‌ جمعی هزاره‌ها شده است. بعد از قتل عام و نسل‌کُشی هزاره‌ها توسط امیرعبدالرحمان، این جامعه فاجعه‌های غم‌بار و حزن‌انگیز زیادی را در جریان بیش‌تر از صدسال مبارزات عدالت‌خواهی وهویت‌یابی خود از سر گذرانده‌اند. نسل‌زُدایی را که امیرعبدالرحمان در مورد هزاره‌ها آغاز کرده بود، تا هنوز به اشکال مختلف ادامه دارد و خاتمه نیافته است.

 طی نزدیک به پنجاه سال اخیر؛ رویدادهای فاجعه آمیزِ چون؛ افشار، قِزِل‌آباد مزار، قتل عام بامیان و یکه‌اولنگ، کندی‌پُشت غزنی، و در بیست سال اخیر انتحار و انفجار در مراکز آموزشی و مذهبی به صورت هدف‌مند و به منظور کشتار جمعی، میرزا اولنگِ سرپل، سر بریدن‌های مکرر در مسیرهای عمومی، رخ‌داد دهمزنگ و در سه سال گذشته روی‌دادهای مسجد سه‌دکان مزار، قندوز، قندهار، بغلان، کاج و مکتب عبدالرحیم شهید و صدها مورد کشتار جمعی و فردی هدف‌مند دیگر، همه و همه مصداق‌های عینی و عملی نسل‌کشی هزاره‌ها به حساب می‌آیند.

دهمزنگ و دوم اسد را در تداوم نسل‌کُشی تاریخی هزاره‌ها بهتر می‌توان درک و تفسیر نمود، تا یک روی‌داد مجزا از بستر تاریخی قتل عام هزاره‌ها. هرچند به لحاظ ماهیت، این روی‌داد خونین شاید از برخی موارد دیگر متفاوت باشد. چون در این رویداد، جوانان نخبه‌ی که همه دارای مدارج بلند علمی و دانشگاهی بودند، درفش عدالت‌خواهی را به دوش کشیدند و با شعور، شعار عدالت را با حنجره‌ی بلند فریاد زدند، قامت‌های شان خمید و به خاک افتاد. همین است که درد و دریغ‌شان تبدیل به تروما شده است.

روی‌داد دوم اسد را به دلیل اهمیت و ماهیت متفاوت‌تر-اش، خوب است که هر سال، بدین مناسبت مورد بازکاوی و بررسی عمیق‌تر و مجدد قرار دهیم. یک پدیده‌ی انسانی زمانی جای‌گاهِ واقعیِ تاریخی خود را پیدا می‌کند که از زاویه‌های گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گیرد. به همین دلیل عباس اقبال آشتیانی متفکر و مورخ ایرانی می‌گوید؛ یک پدیده را زمانی تاریخی گفته می‌توانیم که صد سال از سر آن بگذرد. شاید منظور وی از این گفته این باشد که پدیده‌‌هایی انسانی تا از پالایش و صافی زمان نگذرد، تاریخی قلم‌داد نمی‌شود. در جریان صد سال به یقین هر پدیده‌ی که اهمیت داشته باشد، از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار می‌گیرد.

روی‌داد دوم اسد 1395، مثل هر رخ‌داد دیگر اجتماعی و انسانی، یک‌شبه رخ نداده است؛ بلکه از نقطه‌ی مشخص آغاز و بدان سرانجام خونین منتهی شده است. ده‌ها، شاید صدها عامل و دلیلِ پیدا و پنهان در شکل‌گیری و وقوع آن نقش و تأثیر داشته است. چون پدیده‌های اجتماعی موجبیتی و تک‌عِلِّیتی نیستند، بلکه علل و عوامل زیادی به صورت نهان و آشکار، از دور یا نزدیک دست به‌دست هم داده باعث بروز و خلق یک پدیده می‌گردند.

در یکی از روزهای ماه ثور سال 1395 بود، که سروردانش معاون وقت ریاست جمهوری، معلوماتی که اندک بوی ناراحتی و نارضایتی از آن به مشام می‌رسید، در مورد فیصله‌ی جلسه‌ی کابینه در باره‌ی لین برق موسوم به "توتاپ" در رُخ‌نامه‌ی فیسبوک خود گذاشت. (اگر حذف نکرده اکنون هم شاید باشد). ایشان گفته بود که این لین برق قرار بوده، که از مسیر دوشی-بامیان بگذرد، اما اکنون فیصله‌ (۱۱ ثور) کابینه چنین شده که باید از سالنگ بگذرد.

دقیق معلوم نیست که انگیزه و دلیل سرور‌دانش از ارایه‌ی این معلومات برای مخاطبین فیسبوک‌اش چه بوده و چه می‌خواسته از آن به‌دست بیاورد؟ آن معلومات کوتاه اما؛ در سطح جامعه‌ی هزاره چون یک بمب مَهیب انفجار کرد و طنین صدایش تا دورترین جاهای هزاره‌نشین کشور به گوش‌ها رسید و همه را از خواب غفلت و بیخبری بیدار کرد. هزاره‌ها احساس کردند که این عمل به معنای تحقیر و بی‌اعتمادی نسبت به آن‌هاست.

در کابل از همان روزهای  که این موضوع در بین مردم پخش گردید، سخن بر سر این‌که  چه کنیم و چه شود نیز شروع شد. حدود یک هفته بعدتر از فیصله‌‌ی تعجب برانگیز کابینه، اکثریت نخبگان و رهبران سیاسی جامعه‌ی هزاره، در مصلای شهید مزاری در برچی جمع شدند و به نشانه‌ی نشان دادن هم‌دلی و یک‌سانی، همه در کنار هم بالای خاک نشستند.

تصویر از جلسه همان روز است که در مصلای شهید مزاری شمار از بزرگان هزاره گیرهم آمدند

بعد از گفتگوهای پراکنده و ارایه‌ی معلومات و نظریات، جمع‌بندی جلسه این شد که برای دادخواهی آماده ‌می‌شویم و تظاهرات گسترده در کابل و ولایات راه می‌اندازیم. در همان جلسه عده‌ی که گویا معلومات تخنیکی بیشتر در مورد لین برق 500 کیلو وُلت داشتند، ابراز آمادگی داوطلبانه کردند که معلومات بیش‌تر و موثق‌تر را با جامعه و جلسه‌ی بعدی شریک خواهند کرد.

ذهنیت جامعه‌ی هزاره برای دادخواهی در این مورد خیلی زود و چابُک آماده شد. از طریق پلت‌فُرم‌های مجازی، کار-و-زارهای فراوانی اطلاع رسانی به صورت خودجوش راه افتاد. فضای پرشور و مملو از امیدواری در کم‌ترین وقت شکل گرفت. و در 27 ماه ثور سال 1395 در کابل، هزاره‌ها موفق شدند که حضور میلیونی و شکوه‌مند خویش را در قالب یک تظاهرات مسالمت آمیز و مدنی به نمایش بگذارند. آن تظاهرات، چنان سنگین و گسترده بود که دوست و دشمن را به صورت توأمانی و همزمانی به تحسین و تعجب واداشت. رسانه‌های معتبر بین‌المللی به پردازش و بازتفسیر آن؛ ساعت‌ها تحلیل و تبصره کردند. هم‌زمان با کابل در ولایات و ساحات هزاره‌نشین کشور، تظاهرات راه افتاد. خواست تظاهرات‌گران از کابل تا بامیان و از دایکندی تا ولایات شمال کشور، عبور لین برق ۵۰۰ کیلو ولت از بامیان بود و بس.

در قسمت بعدی به بررسی واکنش حکومت می‌پردازیم.

مطالب مرتبط