دِیه و دای


 دِیه و دای

جمهوری مدارا: مردم هزاره‌، بیش از این‌که شهری باشند، مردم «دیه‌نشین» استند. ولایت‌های هزاره‌نشین مانند بامیان، وردک، پروان، دای‌کندی، بادغیس، غزنی، غور، بغلان و سایر مناطق مردمان دیه‌نشین‌اش بیش از شهرنشین‌های این ولایت استند. در یک نگاه کلی، کشور ما یک کشور دیه‌نشین است. با این وجود، میانه‌ی هزاره‌ها و دیه از رنگ دیگر است.

ساختار قومی هزاره‌ها متشکل از دو بخش بزرگ است؛ یکی آن گروه‌هایی از هزاره‌ها هستند که دارای پس‌وند یا پیش‌وند «دای» را با خود دارند؛ مانند دای‌زنگی و دای‌کندی و دای‌دهقان و کوهگ‌دای و دیگر گروه‌های که دارای چنین پیش‌وند و پس‌وند در خودشان نیستند؛ مانند: قرلق و سید و ایماق و ... .دای‌ها «ستون‌فقرات» هزاره‌ها شمرده می‌شوند؛ چون هم دارای نفوس فراوانند و هم خاک بیش‌تری در دست دارند. همین دو ویژگی دای‌ها، باعث شده است که مردم هزاره را «مساوی» با دای‌ها بگیرند. دای‌ها، تیره‌های دیگر هزاره‌ها را در خود جذب و حلّ کرده است. دای‌ها نه تنها بزرگ‌تر از دیگر تیره‌های هزاره‌هاست، بلکه عملاً وظیفه هدایت نیروهای دیگر هزاره را نیز در دست گرفته است. خلاصه، دای‌ها «چهره نمایان» هزاره هست که چهره‌های دیگر را کم‌رنگ کرده است. از قدیم نیز چنین بوده است.

ساختار اجتماعی مردم هزاره، مبنی بر بخش شدن آنان به گروه‌های کوچکِ در کنار هم‌اند. از آنجایی که اقتضای جغرافیای هزارستان این است که گروه‌ها باید در کنار هم؛ اما دور از هم زندگی کنند، مردم هزاره ناگزیر به این خواست پاسخ مثبت داده است. مردم هزاره، در دره‌ها و تگاب‌ها پهلوی هم زندگی می‌کنند. این جغرافیا به دلیل طبیعت خاص خود، ساختار دیه‌ها را نیز رقم زده است.

از گاها ساختن دیه‌ها در کنار چشمه‌ها رایج بود. در میان مردم هزاره - که گفتیم بیشتر در دره‌ها و تگاب‌ها و نَوها زندگی می‌کنند -، این ساختار بیشتر از پیش در دید است. دیه‌های هزاره‌ها در جایی ساخته شده است که هم نزدیک به چشمه یا دریا و هم پشت‌به‌تپه باشد. پشت‌به‌تپه بودن برای این است از سیل و برف‌کوچ جلوگیری کرده باشند. ویژگی دیگر ساختار دیه‌های هزاره، «پهلوی هم بودن خانه‌ها»ست. در دیه‌های قدیم مردم هزاره، تمام خانه‌های یک دهکده، کنار هم ساخته می‌شد و همه دارای یک بام بودند. چندین خانه در یک دهلیز کنار هم و در کنار مواشی‌شان می‌زیستند. از دور، تمام دهکده، یک خانه دیده می‌شد. این ساختار که خانه‌ها قُشول باشند، از ویژگی‌های بارز دیه هزاره‌ها بود.

دیه هزاره، مانند یک «دَی» بود. همان ویژگی دی را یک دهکده هزاره نیز داشت؛ نظم، کنارهم‌بودگی، یک‌پارچگی و چیدمان لایه‌یی. ساختار پراکنده در دهکده‌ هزاره‌ها وجود نداشت و چندین سال است که نمایان شده است. ترکیب دی‌مانند دهکده هزاره‌ها، وحدت و یک‌پارچگی آنان را در برابر نیروی بیرونی، خواه حیوان و انسان، حفظ می‌کرد.

واژه دی، در اصل دای است. دای، رده چینه دیوار یا هرچیزی دیگری را گوید. هرچیزی که پشت‌سرهم، منظم چیده شده‌ باشد، دای گفته می‌شود. دَی، همین چینه‌های منظم بته‌هاست.

ریشه دیه به واژه دَهیو اوستایی می‌رسد. در سانسکریت دسیو شده است؛ چون در سانسکریت، ه به س تغییر می‌کند؛ مانند هند، سند شده است. دهیو هم در اوستا و هم در پهلوی به معنای کشور و سرزمین است. امروزه دیه را ده نیز می‌نویسند.

آن‌چه میان دیه و دای است، یک «پیوند» ژرف است. دیه و دای، در هم‌تنیده و از هم‌برآمده است. دای از دیه آغاز شد و دیه‌ها، دای را پدید آورده. پشتوانه دای، دیه است. هنوزم که هنوز است، دیه، بدنه اصلی خاک هزاره‌هاست. آغاز واژه دَی، برای تیره‌های هزاره، از همان ساختار دیه‌های آن سرچشمه می‌گیرد. هر دیه، یک کل متمرکز بود و هر دیه، یک خانواده شمرده می‌شد. هر فرد دیه، جزو یک کل بود که مجموعه‌ای از افراد کنار هم در آن می‌زیستند. این افراد وقتی زیاد شدند و از هم پراکنده شدند، عضویت خود را نسبت به آن دیه از یاد نبردند. همین یکی از مسببات پدید آمدن دای‌ها میان هزاره‌هاست.

اگر تاریخ را هم بنگریم، جمشید، مردمان را در یک‌جای جمع کرد. «ورجمکرد» جایی بود که در آن تمام مردمان با مواشی‌شان گرد آمدند و زیر یک سقف باهم زندگی می‌کردند. دیه‌های هزاره‌ها نیز الگوبرداری از آن است. مغاره‌های بامیان و دیگر جاها نیز چنین ساختاری را تایید می‌کند.

از این‌جا می‌توان گفت که دیه‌ها، نقش بسیار در تاریخ و هستی مردم هزاره بازی کرده است. ساختار دیه هزاره‌ها، ساختار قومی آن را پدید آورده است، همان‌گونه که ساختار خیمه‌یی کوچیان، ساختار قومی و فرهنگی آنان را شکل داده. ساختار دیه، حتّا فرهنگ آن را تحت تاثیر قرار داده است. دیه‌های هزاره، فقط دیه نیستند؛ بلکه «شکل دیگری دای‌ها» هستند؛ یعنی شکل دیگر هزاره.

مطالب مرتبط