بامیان‌گردی؛ عید نه همان است که ما داشتیم


 بامیان‌گردی؛ عید نه همان است که ما داشتیم

جمهوری مدارا: بامیان هم‌چون قلب کشور و از ولایت‌های پرجذبه است. این ولایت با تندیس‌های سلسال و شهمامه، بند امیر، شهر ضحاک، شهر غلغله، درۀ اژدر، درۀ آهنگران، کوه بابا و دیگر ساحات تاریخی و مناظر زیبای طبیعی مشهور است. سالانه شماری زیادی گردش‌گران خارجی و داخلی برای دیدن این مکان‌ها به بامیان سفر می‌‎کنند. امسال در عید قربان، بامیان شاهد گردش‌گران داخلی از سراسر کشور بود.

پیرامون بامیان‎‌گردی عیدانه امسال، حرف­‌ها و روایت­‌های از سوی بامیانیان شنیده شده است که مناسب دیدیم برای شما نیز بگوییم. پیش از عید، یک رخداد خونبار در بامیان رخ داد که در آن هفت گردش‌­گر خارجی توسط افراد ناشناس کشته شدند.

این رخداد، سروصداهای زیادی به‎پا کرد و گردش‌­گران خارجی را به شدت دل­‌نگران ساخت. این رخداد، آن‌هم در بامیان که امن‎‌ترین ولایت افغانستان است بگومگوها و پرسش­‌های زیادی را به میان آورد. به نقل از افراد محلی، کشتن این گردش­‌گران، کاری از درون خود طالبان بامیان بوده است. میانۀ والی طالبان در بامیان و طالبان غندکی، به سردی گراییده بود.

به دلیل که برادر والی طالبان در بامیان، قرار داد امسال بند امیر را گرفته است. طالبان غندکی که دست‌‎شان از راههای درآمد دور شده بود، با کشتن گردش‌گران خارجی، خواستند بر والی فشار بیاورند. این کار از سوی هرکسی شده باشد، یک پیامد مهم داشت. دلسرد کردن گردش­‌گران خارجی نسبت به بامیان. با این کار، آنان خواستند، این ولایت فقیر را از درآمد اندکی که از این راه به دست میآمد، محروم کند که چنان هم شد.

پس از آن رخ­داد دل‌خراش، آمار گردش­‌گران خارجی در بامیان به‎ شدت کاهش یافت. این ستم نظام‌‏مند بر شهروندان بامیان است که از سوی کسانی برنامه ‎ریزی و اجراء می‎‌شود. از این گذشته، در عید قربان امسال، بامیان‎‌‌‌‌‌‌گردی با چالش دیگری نیز روبه ‎رو شد. رفتار نادرست گردش‌­گران داخلی با مردم بامیان و رفتار نیروهای طالبان به حمایت از آن‌­ها.

افراد محلی بامیان گفته‌‎اند که وقتی گردش­‌گران داخلی به بامیان و بند امیر می‎آمدند، آن رفتار که شایسته بود، رعایت نمی‌‎کردند. آنان که بیش­تر مجرد بودند، در گروه‎های چند نفری، با هیاهوی و هرهر بسیار از کنار خانه و خانوادۀ بامیانی می‎‌‌گذشتند. در بند امیر، کنار چشمۀ شفا و زیارت آن، با مردمان محلی و کسانی که به زیارت آمده بودند، رفتار ناخوشایند می‎کردند. به طور نمونه، وقتی یک بامیانی و یا کسی که برای زیارت به آن‌جا می‌‎آمد، از فرط شلوغی راه نمی‌یافت.

گروه مردان در همه ‎جا، چنبره زده بوند و راه رفتوآمد برای کسانی که به زیارت آمده بودند، سد می‌‎شد. در کنار جیه/حوض با تن‎های عریان به آب‎بازی می‌پرداختند و ابایی از خانواده‎‎ها و زنان نداشتند. از کنار محل‌های خانوادگی رفت‎وآمد می‎کردند و فضای تفریح را برای خانواده‌های بامیانی و کسانی که برای زیارت آمده بودند، تنگ می‌‎کردند.

از سوی دیگر، بند امیر و شهر بامیان پر از بوتل‌ها و پلاستیک‎ها، پوست میوه و کاغذ کیک شده بود. نه سطل زباله‌‎ای بود و نه مسئولی. از آن گذشته، این گردش‌گران از پس کوچه‌ها و پیغوله‌ها و کنج دیوارها به عنوان تشناب استفاده می‌‎کردند. محیط زیست بامیان را به شکل بی‌­سابقه آلوده کردند.

طالبان نیز برای خانواده‌ها مانع دیگری بودند، خانواده‌های که برای گردش آمده بودند مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند. امر به ‎معروف طالبان بامیان که بیشتر غندکی بودند، هرازگاهی مزاحم خانواده‌ها می‌‎شدند. آنان به حریم خانواده‌ها سرک می‌‎کشیدند و بدون دلیل، سخن‌های پر از نیش و کنایه برای مردم می‌گفتند.

خانواده‎‌ها بیشتر از این‌­که از فضای بامیان و بند امیر لذت ببرند، از تهدید و توهین‌های امر به ‎معروف طالبان بیم ­ناک بودند. اوضاع چنان بود که خانواده‌ها می ‎پنداشتند که آنان نه در تفریح‌­گاه نه، بل در زندان آمده ‎اند. در شهر بامیان، سربازان طالب، با موهای ژولیده و ناشسته و جامۀ ناآراسته و نامرتب و رنگارنگ و سلاح‎‌بدوش به هر سوی گشت می‎زدند و فضای شهر وحشت‎بار بود.

همین دو رفتار، بامیانی‌ها را در تنگنا قرار داده بود. نه می‌شد سخنی با گردش­‌گر گفت و نه با طالب. طالبان که مدعی حفظ امنیت و آرامش بودند، خود آرامش مردم را مختل می‎کردند. گردش‌گران که برای تفریح می‏‌رفتند، با ناخوشی به خانه بر می‌­گشتند.

مطالب مرتبط