جمهوری مدارا: سلام معلم عزیزم! آرزو دارم که جادههای زندگیات هموار و بیخطر باشد، و در کنار خانوادهی عزیزتان در صحت و خوشی باشید. امروز بعد از مدتها برای شما نامهای مینویسم، نامهای که نمیدانم با خواندنش چه حسی به شما دست میدهد؟ شاید لبخندی بر لبان شما بنشاند، شاید هم نه. اما از صمیم قلب روز معلم را به شما تبریک میگویم. امسال تنها تحفهای که میتوانم برایتان ارسال کنم همین کلمات است.
دقیقاً سه سال پیش، ما آماده میشدیم تا این روز را جشن بگیریم. هر روز برای رسیدن 13 هم میزان لحظه شماری میکردیم، اما این لحظه شماری ما نقش بر آب شد و دولت تغییر کرد و دنیای ما فرو ریخت. امسال دلم میخواهد دوباره به مکتب برگردم و همه همصنفیهایم را جمع کنم تا روز معلم را جشن بگیریم. اما افسوس دیگر نمیتوانیم این روز را جشن بگیریم. طالبان این روز را "غربی" میخواند و تجلیل از این روز را حرام اعلام کرده است. حتی از همصنفیهایم هم کسی نمانده است؛ برخی مهاجر شدهاند، برخی دیگر ازدواج کردهاند و تلخترین حقیقت این است که من در این دنیا تک و تنها ماندهام. گاهی میشکنم، ناراحت و ناامید میشوم، بغض گلویم را میگیرد. اما در این لحظات تنها چیزی که مرا تسلی میدهد، یادآوری حرفهای شماست:
«مریم، تو دختری هستی که هرگز نباید تسلیم شود، هرگز نباید شکست را بپذیرد. بگذار جامعه سختترین و هولناکترین مشکلات را پیش رویت بگذارد. تو باید آنقدر قوی باشی که در میان این بیعدالتیها، صدای عدالت را بلند کنی. از میان میلیونها رویا، اولین کسی باشی که رویایش را زنده نگه میدارد. نه تنها خودت را به سوی علم و دانش حرکت دهی، بلکه دیگران را نیز تشویق کنی. این همه تحقیر، توهین و بیعدالتی که بر تو و همسالانت میرود، مانند شیشههایی است که زیر پاهایت میشکند. شاید دردناک باشد، اما هرگز از حرکت باز نمیایستی.»
این جملات آنقدر به من نیرو میبخشند که دوباره سراغ کتابهای مکتبم میروم، آنها را ورق میزنم و با خود میگویم: «این روزها میگذرد و روزهای روشن در پیش داریم. باید تلاش کنم.»
هر صفحه از کتابهایم یادآور خاطرات شیرین دوران مکتب است. درباره حال و احوال خودم باید بگویم: همیشه به من میگفتید که دو چیز اساسی در زندگی من باید باشد: یکی نوشتن و دیگری تحصیل. امروز برای شما مینویسم تا بگویم که اگرچه شرایط به نفع طالب است، من همچنان به رویایم وفادارم. قول دادهام که به اهدافم برسم.
شما میگفتید: «مریم، حل معادلات زندگی آسانتر از معادلات ریاضی است. فقط نیاز به تفکر دارد. هر مشکل را به یک سوال تبدیل کن و دنبال جواب باش. به همه چیز خواهی رسید.» حالا من هم شرایط کنونی را به بزرگترین سوال زندگیام تبدیل کردهام: چگونه در این شرایط پر از محدودیت و دشواری به رویاهایم برسم؟
در جستجوی جواب این سوال هستم، اما یک چیز را خوب میدانم: باید ادامه دهم. شاید مکتب، کورس و مراکز آموزشی برایمان ممنوع باشد، اما در خانه با تمام وجود همراه با خواهر کوچکترم درس میخوانم. تلاش میکنم و میدانم روزی خواهد آمد که شما به من بگویید: «آفرین مریم، باعث افتخار من هستی.»
این نامه را به مناسبت روز معلم نوشتم تا از زحمات بیپایان و تلاشهای شبانهروزی شما تشکر کنم. شما نه تنها به ما علم و دانش آموختید، بلکه درسهای بزرگی از زندگی را با رفتار و منش خود به ما آموختید. هر روز که به کلاس شما میآمدیم، با انگیزه بیشتری برای یادگیری آماده میشدیم و این همه به خاطر عشق و علاقهای بود که شما به تدریس و به شاگردانتان داشتید.
در طول سالها، شما به ما نشان دادید که چگونه با چالشها روبرو شویم و از مشکلات به عنوان فرصتهایی برای رشد و پیشرفت استفاده کنیم. شما به ما یاد دادید که با تلاش و پشتکار میتوان به اهداف بزرگ دست یافت و هیچ چیزی غیرممکن نیست اگر به آن ایمان داشته باشیم.
یکی از بزرگترین درسهایی که از شما آموختیم، اهمیت اخلاق و ارزشهای انسانی بود. شما همیشه به ما یادآوری میکردید که موفقیت تنها در کسب نمرات عالی نیست، بلکه در داشتن شخصیت و اخلاق خوب است. این درسها نه تنها در دوران تحصیل بلکه در تمام زندگیمان تأثیرگذار خواهد بود.
شما با رفتار و منش خود به ما نشان دادید که چگونه میتوان یک انسان خوب و مفید برای جامعه بود. شما به ما یاد دادید که چگونه با دیگران با احترام و مهربانی رفتار کنیم و همیشه به دنبال کمک به دیگران باشیم. این ارزشها و اصولی که از شما آموختیم، همیشه در قلب و ذهن ما باقی خواهد ماند.
از خداوند متعال برای شما سلامتی، خوشبختی و عمری با عزت و کرامت میخواهم. امیدوارم همیشه در زندگی موفق و سربلند باشید و همچنان با همان شور و اشتیاق به تربیت نسلهای آینده ادامه دهید. شما نه تنها یک معلم بزرگ، بلکه الگویی بینظیر برای همه ما هستید.