سایه­‌ی قندهار بر سر کابل؛ وزیر خارجه کیست، متقی یا مجاهد؟


 سایه­‌ی قندهار بر سر کابل؛ وزیر خارجه کیست، متقی یا مجاهد؟

جمهوری مدارا: دیکتاتور به همه‌کس و همه‌چیز مظنون است. به هیچ کس گاهی حتا به خودش هم اعتماد کرده نمی‌تواند. او، همه را علیه خود در حال فعالیت احساس می‌کند. از وزیدن تُندتر بادها و سرعت اندک بیش­ترِ ابرها نیز بوی توطئه را احساس و استشمام می‌کند. دیکتاتور؛ مظهر جُبن و بُزدلی است. رفتار خشونت‌آمیزش ناشی از ترس می‌شود. از همه‌کس و همه‌چیز، می‌ترسد.

ملاهیبت‌الله، در رأس اداره‌ی طالبان قرار دارد. او در ظاهر رهبر کُل و به تعبیر جورج اُورویل، "برادر بزرگ" است. برادر بزرگِ (دیکتاتورِ نقاب‌دارِ پشت پرده) که اورویل در 1984 معرفی می‌کند، نام و سایه‌ی هول و هراس‌اش، چون یک شَبَحِ سرگردان،  بالای سرِ همه، در همه جا احساس می‌شود، خودش را هرگز کسی دیده نمی‌تواند و ملاقات‌­اش ممکن نیست، این برادر بزرگ (هیبت‌الله) تمام آن ویژگی‌ها را دارد. تفاوت اما در این است که تصویر آن برادر بزرگ در همه­جا بود و این برادر چون خودش، خود را ممنوع التصویر ساخته، تصویرش در هیچ مکانی نیست. در حکومت برادر بزرگ؛ از بیرون همه‌چیز خوب دیده می‌شود و تحت کنترل است. نظم برقرار و امنیت استوار است؛ ولی این نظمِ در ظاهر آهنین، از درون سخت نااستوار و پوشالی است. چون برادر بزرگ، همه را بالفعل یا بالقوه  دشمن می‌پندارد. از نظر او، هر آدمی یک سرباز مخالف و هر خانه‌ی یک دیپوی پر از سلاح و مهمات پنداشته می‌شود. خانه تلاشی‌های پی‌هم در شهرها و دهات افغانستان از سوی طالبان، ناشی از همین نکته است. و این‌که همه کس به دیده‌ی شک نگریسته می‌شود، نیز واضح است. از این بابت نباید دل‌خور بود، چون ذات حکومت دیکتاتور نقاب‌دار چنین است و چنین ایجاب می‌کند.

چندی قبل، ملاهیبت‌الله در سخن‌رانی که گویا در نماز عید قندهار ایراد کرده بود، با لحن نسبتا تضرع آمیز گفت: اگر عزل او باعث حفظ وحدت و انسجام گروه تحت رهبری‌اش می‌شود، او را عزل کنند. این سخن، عمق شکاف‌ها و تضادهای درونی طالبان را آشکار و آفتابی ساخت. شاید رهبر گروه طالبان می‌داند که کسی از عمق قلب خود از وی راضی نیست. ناراحتی و نارضایتی روز افزون اعضای گروه تحت امرش، او را وادار به گفتن این سخن ساخته است. پیش از این، سراج الدین حقانی، وزیر ده ملیون دالری طالبان، در سفری به امارات متحده عربی، با پادشاه ابوظبی دیدار کرده بود که رسانه­ها آن­را برخلاف میل ملا هیبت الله گفتند.

نارضایتی مردم و ملتِ دربند و اسیر افغانستان که هرگز برای او و یاران­اش، اهمیت و ارزش نداشت و ندارد. مردم بارها به طرق مختلف ابراز نارضایتی کرده‌اند، اما هیچ گاه پاسخی نشنیده‌اند. حالا که موج رو به گسترش نارضایتی به سطوح میانه و رهبری این گروه افزایش یافته، ملا هیبت‌الله را به واکنش واداشته است.

در نظام دیکتاتوری، تا حد زیادی چیزها و کس‌ها بر سر جای اصلی‌اش نیست. گویا بی‌نظمی خودش یک نوع نظم شمرده می‌شود. در تازه‌ترین مورد، این برادر نقاب­دار، ذبیح‌الله‌مجاهد را برای حضور در اجلاس دوحه توظیف کرده است. این رفتار بیان‌گرآن‌ست که تضادهای داخلی به اوج رسیده و بحران اعتماد افزایش یافته ا‌ست. در یک نظام نرمال و یک حکومت مشروع، مسئول و متصدی تمام نشست‌ها، کنفرانس‌ها و مجموع امور خارجی، وزارت خارجه یک کشور است. در تناسب به وضعیت تصمیم گرفته می‌شود که چه کسی در کجا شرکت کند. هیبت‌الله اما؛ در تمام اداره و دستگاه روابط خارجی خود یک نفر مورد اعتماد پیدا نتوانسته، تا در اجلاس دوحه اشتراک کند.

ذبیح‌الله‌مجاهد، سخن‌گوی طالبان است، هیچ مسوولیت رسمی سیاسی در دستگاه روابط خارجی شان ندارد، فرستادن او در اجلاس دوحه، از نظر عرف دیپلماتیک هیچ معنا و حتا توجیهی هم ندارد، مگر این‌که مسخره کردن و تحقیر ملل‌متحد و دیگر اشترک کنندگان را ملاهیبت‌الله در نظر داشته باشد.

اما از سوی دیگر ملاهیبت‌الله، به ملامتقی تفهیم کرد که وزیر خارجه‌ی در سایه و اصلی ذبیح‌الله‌مجاهد است، نه او. کش‌مَکَش بر سرِاحراز صلاحیت‌های بیش­تر هرچند از گاهی به بیرون درز و رخنه می‌کند. تصمیم و عمل ملاهیبت‌الله، تحقیر آشکار متقی و یاران‌اش نیز است. در روزهای آینده و یا آینده‎‌های نزدیک دیده شود که این کُنِش چه واکنش‌های را در پی خواهد داشت.

مطالب مرتبط