جمهوری مدارا: نشست سوم دوحه در مورد افغانستان با وجود انتقادها و اعتراضهای گسترده، سرانجام در شامگاه یکشنبه 30 جون 2024، برگزار شد. انتقادهای که تا هنوز در سطح رسانهها و تجمعات مردمی مطرح شده، ابعاد و جنبههای مختلف این نشست را نشانه گرفته است؛ اما عملکرد سازمان ملل متحد که میزبانی این نشست را به عهده دارد، موضوع اصلی این انتقادها را تشکیل میدهد.
یکی از انتقادهای مهم این است که سازمان ملل متحد با تمکین و مماشاتِ غیرمنتظره در برابر یک گروه ناقض حقوق بشر و نادیده گرفتن صداهای مخالف، از ارزشهای حقوق بشری و جهانی، عبور کرده است.
انتظار این بود که این سازمان باید بر سر این ارزشها میایستاد و از مأموریت اصلی و فلسفی-اش که حفظ صلح جهانی و امنیت بینالملل از طریق ترویج و توسعه ارزشهای حقوق بشری است، اندکی فروگذار نمیکرد. زیرا در جهان آشفتهی کنونی که تناقضها و نابرابریها از بیمعنا شدنِ ارزشها سخن میگویند، ایستادگی سازمان ملل متحد برای حفاظت از ارزشهای جهانی، نه تنها یک نیاز عینی در دفاع از ستمدیدگان، بل یک امر نمادین برای نجات مفاهیم ارزشی از پوچی و بیمعنایی نیز به شمار میآید.
با وجود چنین ضرورت بنیادی، اما دیده میشود که ملل متحد در نشست سوم دوحه تعامل با گروه طالبان را ترجیح داده است. گروهی که نماد آشکاری از افراطگرایی، جزماندیشی و ستیز با ارزشهای جهانی به حساب میآید. این گروه، از زمان پیدایش (1994) تا کنون که دو بار حکومت افغانستان را با زور تصرف و قبضه کرده، مرتکب انواع جرایم داخلی و بینالمللی شده است.
نقض حقوق بشر، اِعمال آپارتاید جنسیتی، سرکوب شدید اقلیتهای قومی و مذهبی، تصرف حکومت از طریق توسل به زور، زیر پا کردنِ ارزشهای دموکراتیک، انجام انتحار و انفجار که طی آنها هزاران تن افراد بیگناه و غیرنظامی مانند زنان و کودکان، کشته و معیوب شدهاند، از جمله جرایم و جنایاتی به شمار میآیند که این گروه، آنها را در کارنامهی خویش دارد.
ستیز با ارزشهای جهانی و نظم بینالمللی از عملکردهای دیگر این گروهاند که رهبران و جنگجویان شان به آن افتخار نموده و سائر گروههای تندرو مذهبی را در گوشه و کنار جهان، به انجام آن توصیه و ترغیب میکنند.
با این وضعیت، اما سازمان ملل متحد همهی این جنایات را نادیده گرفته و با این گروه، زیر یک سقف برای مذاکره و تعامل مینشیند. این کار ملل متحد، نمونه و مصداقی از "ابتذال شر" به تعبیر هانا آرنت محسوب میشود. هانا آرنت فیلسوف و نظریهپرداز سیاسی، در گزارشی که از محاکمه آدولف آیشمن داده است، اصطلاح ابتذال شرّ را به مثابه یک نظریه مطرح کرده است.
منظور این نویسنده آلمانی-آمریکایی از این اصطلاح، چیزی فراتر از معنای لغوی آن است. از نگاه آرنت، ابتذال شر امری است که وقوعش در نظام شرّ مدرن ممکن گشته است. از ویژگیهای شر مدرن این است که نوعی از حالت بیتفکری را به وجود میآورد و در همین حالت است که ابتذال شرّ رخ میدهد.
به عبارت دیگر، همه کسانی که در نظام شرّ نقش ایفا میکنند، انسانهای آزاد و مختار اند؛ اما این نظام، نوعی از "حالت بیتفکری" را در آنان به وجود میآورد. از این جهت، همه از روی اختیار در یک پروسه و نظامی از شرّ، شرکت میکنند؛ ولی روی این موضوع تأمل نمیکنند که دارند چه کاری را انجام میدهند.
براین اساس، کارگزارن سازمان ملل متحد، اگرچه انسانهای آزاد و مختار اند و میتوانند از تعامل با ناقضان حقوق بشر خودداری نمایند؛ ولی چنانکه دیده میشود، در آنان "حالتی از بیتفکری" به وجود آمده که درک نمیکنند در یک روندی از شرّ شرکت جسته اند.
البته این بهدین معنا نیست که ابتذال شر از وقوع یک امر غیرارادی و غیراختیاری، حکایت میکند، بل منظور این است که شرّ از حالت تابویی و اسطورهییاش پایین میآید و به یک نظام یا روندی تبدیل میگردد که انسانهای مختار و آزاد، بدون تأمل و تفکر در آن شرکت میجویند و در نتیجه، انجام دادن آن عادی و مبتذل میگردد. این است که حافظان حقوق بشر در پی کمک به ناقضان حقوق بشر بر میآیند و شرّ را به ابتذال میکشد!.