پس از نشست سوم دوحه؛ کشورهای دخیل چه می‌خواهند؟


 پس از نشست سوم دوحه؛ کشورهای دخیل چه می‌خواهند؟

جمهوری مدارا: نشست سوم دوحه با میزبانی سازمان ملل متحد، اشتراک نمایند­­گان خاص کشورها و سازمان‌­های بین­المللی در مورد افغانستان طی دو روز برگزار گردید. سازمان ملل متحد این نشست را جزو یک روندی می‌­داند که قرار است در مورد سرنوشت و آینده­‌ی افغانستان با طرف‌­های ذی­دخل داخلی، منطقوی و بین‌­المللی صحبت شود و برای یافتن مسیر درست تعامل جهان با افغانستان تصمیم گرفته شود.

این نشست، در میان موج گسترده‌­ای از اعتراضات، نگرانی‌­ها و خشم سازمان­‌های حقوق بشری در سطح جهانی و گروه­‌های سیاسی، فعالان مدنی و جنبش‌­های زنان در سطح داخلی، برگزار شد. تاکنون ده­‌ها آدرس حقوق بشری از جمله ریچارد بنت، گزارش‌­گر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشری افغانستان، کمیته سازمان ملل برای رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، سازمان عفو بین­الملل، دولت کانادا و چندین سازمان حقوق بشری دیگر در سطح بین‌­المللی و افراد و حلقات متعدد سیاسی و مدنی در سطح داخلی، مرتبط به این نشست واکنش نشان داده و گفته‌­اند که حذف زنان و جامعه مدنی از  این نشست، برخلاف اصول و ارزش­‌های‌­اند که سازمان ملل متحد برای این ارزش‌­ها تشکیل شده است. تعامل با یک گروه ناقض حقوق بشر در بدل نادیده ­گرفتن زنان، ناامید کننده است و به اعتبار این سازمان صدمه می­زند.

مشخص است که این نشست با این همه حاشیه و خشم، نمی‌­تواند مهم نباشد. علاوه بر این‌­همه نگرانی‌­ها، سخنان رضایت‌­مندانه‌­ی را که معاون سرمنشی سازمان ملل متحد در پایان این نشست بیان داشت و آن‌چنان که ذبیح الله مجاهد هوای دلش خوش بود، این فرضیه را تقویت می­‌کند که در کنار مباحث اعلام شده، سخنانی مهم‌­تر نیز مورد بحث بوده است. هنوز  اما، مشخص نشده است که این موضوعات مهم چه بوده­اند و نتایج گفت‌­وگوها به چه­ چیزی منتج شده است؟

 از سوی دیگر، حضور پر رنگ نمایند­گان خاص کشورها و سازمان­‌های بین المللی نیز نشان می‌­دهد که هدف‌­های بزرگ­‌تری از جمله موضوع به رسمیت شناختن گروه طالبان به عنوان یک دولت، در عقب این روند نهفته است. پرسش این است که جدا از سازمان ملل متحد و گروه طالبان، کشورهای منطقه و جهان از این روند چه می­‌خواهند؟ و به چه چیزی باید برسند؟ در این نوشته تلاش خواهد شد تا اهداف مهم برخی از کشورهای که بیش­تر از دیگران در قضیه افغانستان دخیل هستند بررسی شده و نسبت این اهداف با روند دوحه به خصوص نشست سوم این روند، مشخص شود.

موقعیت بی‌­بدیل ژیواستراتیژیک افغانستان که مشرف بر چهار موقعیت راهبردی در آسیا است و نیز اهمیت راهبردی این کشور در امر مواجهه با تروریسم و مواد مخدر، باعث گردیده که هم­وراه در محوریت تعاملات جهانی و منطقه‌­ای قرار داشته باشد.  منافع ملی قدرت‌­های جهانی و کشورهای منطقه در قبال مسئله افغانستان مهم، اما متفاوت است و به ­همین دلیل، هیچ ­یک از آن­‌ها نمی‌­تواند این کشور را نادیده بگیرد. بالتبع، در روند دوحه نیز، هریک از جوانب ذی­دخل، به دنبال اهداف خاص خودشان هستند. کشورهای هم­سایه­ افغانستان، مانند؛ پاکستان، ایران و چین به شمول روسیه در «فرمت مسکو» عموما به دنبال این هستند که جغرافیای اقتصادی و سیاسی-امنیتی افغانستان، برعلیه آنان استفاده نگردیده و بازار افغانستان نیز، مرکز مانور اموال صادراتی آنان باشد. علاوه براین چشم­‌انداز کلی، هریک از این کشورها عمق استراتژیک خود را دارند که به صورت بسیار اجمالی به هریک از آن‌­ها ذیلا پرداخته خواهد شد.

  1. پاکستان

همسایه جنوبی افغانستان که طولانی ترین مرز مشترک را نیز دارد. در نزدیک به پنج­ دهه‌­ی اخیر، نقش تعیین ­کننده در تحولات افغانستان بازی کرده است. طالبان را ساخته است و در جریان بیست سال گذشته برخلاف آمریکا و متحدانش، به این گروه پناه داده و حمایت کرده است. موقف این کشور از چشم‌­انداز عمق استراتژیک، تلاش برای دست یافتن به منافع درازمدت، میان مدت و کوتاه مدت در افغانستان است و تلاش می‌­کند نشست سوم دوحه را در راستای همین منافع مدیریت کند. مباحثی چون مسئله دیورند و تهدیدات مرزی، منافع اقتصادی از جمله بحث صادرات، دست یافتن به منابع طبیعی افغانستان و اتصال به منابع طبیعی آسیایی، مبارزه با گروه‌­های هراس­‌افگن، به ویژه تحریک طالبان پاکستان که اکنون تبدیل به بزرگ‌ترین تهدید امنیتی برای این کشور شده است؛ منافع و اهدافی بلند مدتی هستند که نباید در روند دوحه صدمه ببینند. فعلا برای پاکستان بسیار حیاتی است که طالبان شهرک‌­ها و خانه‌­های امنی را که برای فرماندهان و اعضای تحریک طالبان پاکستان در داخل افغانستان فراهم نموده است، را ببندد. روند دوحه زمانی می‌­تواند برای پاکستان سودآور باشد که این مامول برآورده شود. رشد سکتور خصوصی، مبارزه با مواد مخدر، مسئله مهاجرین و مسایل بانکیِ حکومت طالبان، در سایه مسایل امنیتی، برای پاکستان اهمیت دارد.

  1. ایران

در پی­‌آیند نشست دوحه، ایران نیز  اهداف خودش را دارد. کشوری که اکنون سیاست نرم‌­تری در قبال طالبان در پیش گرفته است، تلاش می­‌کند از روند دوحه ماهی مرادش را بی‌­آن­که هزینه‌­ای متقبل شود بگیرد. علاوه بر مسایلی چون کوتاه شدن دست آمریکا از افغانستان و مشکل آب بین این دو کشور،  دستورکار  نشست سوم دوحه نیز برای ایران معنای متفاوت داشت. فی­‌المثل، مبارزه با مواد مخدر برای ایران، به معنای هم­‌کاری کامل طالبان در کنترل نقاط مرزی هردو کشور است که معطوف می­‌شود به بحث ورود غیرقانونی مهاجرین، قاچاق مواد مخدر و ورود جنگ­‌جویان داعش خراسان و گروه‌­های هراس افکن دیگر. حمایت از سکتور خصوصی که یکی دیگر از اجندای این نشست بود، برای ایران این فرصت را می­‌دهد که نرخ صادرات خویش را بالا برده و زمینه سرمایه­‌گزاری بیش­تر در داخل افغانستان برای مردم‌­اش فراهم کند. پیش از برگزاری این نشست، حسن کاظمی قمی، فرستاده خاص ایران برای افغانستان، در تویتی گفته بود: «هدف ما تبیین مواضع، انتقال نگرانی‌های تهران درباره افغانستان و توضیح سیاست‌های انسان‌دوستانه جمهوری اسلامی ایران در زمینه اتباع حاضر در کشور به مقامات سازمان ملل و کشورهای شرکت‌کننده در نشست می باشد». بنابراین، مسئله مهاجرین و قاچاق مواد مخدر  دو امر مهم است که ایرانی­‌ها می‌­خواهند منافع خودشان را حفظ و تقویت کنند. مهم­‌تر از همه، در آستانه برگزاری این نشست، مسئله رسمیت ­شناسی طالبان یکی از نگرانی­‌های جدی مدافعان حقوق بشر بود؛ کاظمی قمی اما، تشکیل دولت فراگیر را نیز در این تویت برجسته ساخت. ممکن است این موضوع پیامی باشد برای این‌­که اگر طالبان به خواست­‌های ایران تمکین نکند، لابد تهران روی­‌کرد مخالف با موضوع رسمیت یافتن حکومت طالبان را در پیش بگیرد و از داعیه‌­داران حکومت فراگیر با قرائت ضد طالبانی حمایت کند. این پیام می­‌تواند مبنای برای تلاش‌­های بعدی طالبان پس از دوحه سوم نیز باشد.

  1. چین

یکی از قدرت‌­های بزرگ منطقه‌­ای، که منافع مستقیم در تحولات افغانستان دارد و پس از تسلط دوباره­‌ی طالبان و خروج نیروهای امریکایی نسبت به هر کشور دیگری، رفت‌­ونشست­‌های با طالبان داشته است. این کشور تلاش می­‌کند تا از طریق تعامل محتاط با طالبان، زمینه‌­ی حضور اقتصادی و امنیتی خویش را در افغانستان گسترش دهد. راهبرد بلند مدت چین شامل سه بُعد اصلی است؛ حفاظت از منافع اقتصادی، گسترش نفوذ جهانی و تضمین ثبات در قسمت سرحدات و پیرامون خود. روند دوحه برای چین از این منظر مهم است که این کشور برنامه‌­های خاص در قسمت سرمایه‌­گزاری بر منابع طبیعی و مواد خام افغانستان دارد. این مهم، دقیقا مرتبط است به تقویت سکتور خصوصی که یکی از اجندای نشست سوم دوحه بود. در عین حال، از منظر  امنیتی، وضعیت آینده افغانستان نامشخص به نظر می‌رسد. چشم انداز تداوم بی‌ثباتی نگرانی‌های قابل توجه‌ی را برای چین ایجاد می کند. در مواجهه با ضرورت حفظ ثبات منطقه‌ای، پاسخ پکن با هدف حفظ امنیت در داخل و اطراف افغانستان شکل می‌گیرد که مبارزه با مواد مخدر یکی از فکتورهای آن است (موضوع دوم نشست سوم دوحه). در نتیجه، عمق استراتژیک چین، تعامل محتاط با طالبان است و نشست سوم دوحه از آن­‌جا که مطابق به خواست و در راستای پای­داری حاکمیت طالبان برگزار شده بود، فعلا مورد حمایت چین است؛ با این پیش ­شرط که افغانستان از تسلط مستقیم و غیر مستقیم کشورهای غربی به خصوص آمریکا بیرون آید.

  1. روسیه

 روسیه به عنوان بزرگ­‌ترین رقیب غرب و به خصوص آمریکا، نسبت به افغانستان استراتژی سه وجه‌ی را دنبال می‌­کند؛ امنیت، سیاست و اقتصاد. مسکو تلاش می­‌کند روند دوحه را از این سه منظر ببیند. از منظر سیاسی، روس‌­ها به صورت جدی نسبت به تعامل طالبان با ایالات متحده در رتبه اول و کشورهای همسایه مثل چین، ایران و پاکستان در رتبه دوم، نظارت دارد و نوع نگاه سیاسی خود را با این نظارت تعیین می­‌کند. روس‌­ها از تعامل طالبان با کشورهای غربی به صورت جدی بیم‌­ناک است و بنا براین، روند دوحه را مادامی مقبول می‌­داند که سرنوشت این روند مستقیما در دست غربی‌­ها نباشد، که اگر چنین باشد، گزینه‌­های دیگری از جمله حمایت از مخالفان طالبان را روی دست خواهد گرفت. چشم‌­انداز امنیتی روسیه در قبال افغانستان، مبتنی بر کنترل مرزهای این کشور با کشورهای آسیای میانه است. روسیه، تاجکستان، ازبکستان، ترکمنستان و تا حدودی قزاقستان؛ در قبال افغانستان دید مشترک امنیتی دارند، نگرانی جدی امنیتی از ناحیه گروه‌­های تروریستی و قاچاق مواد مخدر از مرزهای مشترک با افغانستان. ظهور داعش در افغانستان تهدید بزرگی برای روسیه و کشورهای یادشده به شمار می‌رود و روسیه تلاش می‌­کند در این عرصه با طالبان وارد تعامل شده و از این طریق، به مصاف داعش و گروه­‌های هراس­افکن دیگر برود. حمایت از یک ماشین جنگی، در برابر  ماشین جنگی دیگر. مواد مخدر و تریاک یکی دیگر از نگرانی‌های جدی روسیه و کشورهای آسیای میانه است که از این مجرا صدمات فراوانی را نیز دیده‌­اند. نگاه بلند مدت آنان این است که مبارزه با مواد مخدر را در داخل افغانستان به پیش ببرند و نشست سوم دوحه یکی از این سازوکارها برای مبارزه با مواد مخدر در داخل افغانستان بود. در عرصه مسایل اقتصادی روسیه تلاش خواهد نمود تا به منابع طبیعی افغانستان ار جمله نفت و گاز دسترسی داشته باشد که بی­شک در اجندای حمایت از سکتور خصوصی در نشست دوحه بدان توجه استراتژیک داشته است.

      5. هند

هندوستان هم‌واره یکی از بازی‌گران مهم در معادلات مرتبط به افغانستان بوده است. وابسته به فضای سیاسی حاکم در افغانستان، نحوه‌ی مواجهه هندوستان نیز فراز و نشیب پیدا می‌کند. واضح است که ارتباط هندوستان با افغانستان همیشه از مسیر پاکستان می‌گذرد و محوری‌ترین متغیر  در سیاست خارجی هند نسبت به افغانستان، مسئله پاکستان است. از سال 1995 تا سال 2001 هندوستان از جبهه شمال که مخالف طالبان و بالتبع مخالف پاکستان بودند، حمایت می‌کرد. در بیست سال حکومت جمهوریت، هندوستان یکی از شرکای استراتژیک دولت افغانستان شمرده می‌شد، برخلاف پاکستان که از طالبان حمایت می‌نمود. پس از سقوط جمهوریت و تسلط دوباره‌ی طالبان بر افغانستان، هندوستان برای مدت کوتاهی از بازی حذف گردید. دل‌واپسی هند این بود که افغانستان زیر سلطه طالبان، تبدیل به پناه‌گاهی برای لشکر طیبه و جیش محمد نشود. گروه‌های که بزرگ‌ترین درد سر را در کشمیر برای هند به وجود آورده‌اند. به نظر می‌رسد که در اسلام آباد نیز این دیدگاه، قویا وجود داشت. اما واقعیت چنین نشد و هندوستان از یک راه بسیار باریک به بازی برگشت و بر اساس اظهارات یک مقام غربی، کانال محرمی بین هندوستان و طالبان قندهاری، به‌خصوص با ملایعقوب، وزیر دفاع این گروه گشوده شده است. از مسیر این کانال، ماهیانه میلیون‌ها دالر به جیب این ملای جوان، سرازیر می‌شود. با این هزینه، یک صلح ناخواسته در کشمیر حاکم شده است، صلحی که برخلاف توقع پاکستانی‌ها است. نشست‌های دوحه ظاهرا زیاد به ضرر هندوستان نیست و این کشور در این تخته شطرنج، بازی را با سربازان پیاده‌ی خود پیش می‌برد. باید نظاره کرد که در نهایت میدان، این پیاده‌ها موفق خواهند شد تا پاکستان را به صورت ناگهانی کیش‌و‌مات نماید، یا خیر.

      6. ایالات متحده و شرکا: 

روند دوحه به میزبانی سازمان ملل متحد، در پای­تخت قطر ، کشوری که مهم­‌ترین متحد استراتژیک آمریکا است، طرح آمریکا و کشورهای غربی است. خروج آمریکا از افغانستان در نتیجه یک معامله پنهان با طالبان در همین دوحه، سرازیرشدن سه ملیارد دالر آمریکایی پس از آگست 2021، حمایت نکردن از گروه‌­های سیاسی مخالف طالبان و ثبات ارزی افغانستان متغیرهای‌­اند که دلالت بر تداوم کنترل آمریکا در افغانستان، از طریق طالبان دارد. آمریکایی­‌ها در هم­کاری با اتحادیه اروپا، کانادا، انگلستان و کشورهای متحد دیگر خود، در پی این راهبرد است تا از طریق روند دوحه، ضمن این­‌که منافع مشترک امنیتی و سیاسی خود را تامین و تضمین می­‌کند، به مسایل حقوق بشری، به خصوص موضوع زنان و اقلیت­‌های قومی-مذهبی در افغانستان نیز توجه داشته باشند. مبارزه با تروریسم، مبارزه با مواد مخدر و تبدیل نشدن افغانستان به میدان بازی چین، روسیه و ایران مسایل اساسی و مهم تلقی می­‌شوند. از طریق روند دوحه تلاش خواهد شد تا از یک‌­سو طالبان به تعهدات خویش برگردد و از سوی دیگر، زمینه­ رسمیت ­یافتن آنان فراهم گردد.

در  نتیجه، نسبت به روند دوحه نگاه هریک از کشورها، متفاوت است. برای بسیاری این کشورها، از جمله کشورهای همسایه افغانستان و روسیه، این روند می‌تواند یک فرصت باشد؛ در عین این‌که ممکن است، تبدیل به یک تهدید نیز شود. روی همین ملحوظ، این کشورها از تمام سازوکارها از جمله هم‌زات پنداری ضد غربی با طالبان استفاده خواهند نمود تا بتوانند این روند را به نفع خود شان سبوتاژ نمایند.  هندوستان خاموشانه بازی می‌کند و از طریق کانال‌های محرم خویش در درون طالبان، در صدد شکست دادن پاکستان در میدان افغانستان است. در جانب دیگر ایالات متحده آمریکا و شرکای غربی این کشور است که در تبانی با برخی از کشورهای منطقه، این روند را فعال ساخته¬اند تا افغانستان در چنگ رقیبان نیفتیده و تبدیل به جغرافیای تهدید به خصوص در ابعاد سیاسی و امنیتی نگردد. فعلا همه¬ی این کشورها محتاطانه منافع خود شان را دنبال می¬کنند و سازمان ملل نیز توانایی ایجاد هم¬سویی بین طالبان از یک¬سو و کشورهای که منافع شان به شدت در تقابل هم¬دیگر قرار دارد را از سوی دیگر،  ندارد.

مطالب مرتبط