1) در نشست سوم دوحه، سازمان مللمتحد برای جلب رضایت طالبان، تمامقد در برابر اعتراض دادخواهانِ حقوق بشری، فعالانی مدنی، زنان، رسانهها و مردم افغانستان ایستاد شد و به قیمت حضور نمایندهی این گروه، همه را به حاشیه راند و به هیچ انگاشت. رُزماری دیکارلو معاون دبیرکل مللمتحد که رهبری نشست سوم را به عهده داشت در پایان با خوشبینی گفت که ما امیدواریم این نشست به حل برخی از مسایل بیانجامد
شماری دیگر از اعضای اشتراک کننده نیز با تفاوت کلمات، ابراز خوشبینی و خرسندی کردند و از اشتراک نمایندهی طالبان راضی بودند. به مسایل مهمی چون وضعیت حقوق بشری، محرومیت زنان از کار و بسته بودن دانشگاهها و مکاتب به روی دختران پرداخته نشد، تا مبادا خاطر نمایندهی طالبان را آزرده باشد. حال و هوای تصنُعی که مللمتحد در آن نشست ایجاد کرده بود، تصور میشد که کدام مشکل جدی در افغانستان باقی نمانده. جلوگیری از کشت کوکنار، رونق تجارت و هماهنگی بیشتر برای رساندن کمکهای انسانی برای آسیبدیدگان حوادث طبیعی، مهمترین مسایلیاند که تا هنوز حل نشدهاند. این نشست وظیفه داشت که باید راههای را برای دستیابی به آن اهداف مهم جستوجو میکرد.
2) همزمان با ختم نشست سوم دوحه و ابراز آرزوی خوشخیالی رسیدن به جامعهی باز. در سوی دیگر اما؛ طالبان برای اینکه به مللمتحد و دیگر نمایندگان کشورهای که دچار خوشبینی شده بودند، بفهماند که آنها جوگیر شدهاند، به صورت گسترده موج تازهای از مجازات علنی را روی دست گرفتند و زعم خو شان به اجرای شریعت روی آوردند و نقص صریح حقوق بشر را با زدن دُره در برابر انظار عمومی، به نمایش گذاشتند. در حینِ برگزاری نشست سوم دوحه و بعد از آن تا هنوز در ولایتهای کندهار، ارزگان، غزنی (ولسوالیهای ناوه، اندر و مالستان) و سرپل زنان و مردان در مکانها عمومی دُره (شلّاق) زده شدهاند و دست یک نفر را به اتهام/جرم دزدی در ولایت پنجشیر بریدهاند. همچونان به زنان در ولایت دایکندی آگاهی نامه دادهاند که بعد از مدت قید شده در نامه، اگر خلاف پوشش اجباری مطابق دستور آنها از خانههای شان بیرون شدند، جای آنان محبس خواهد بود. همزمان در کابل نیز یک باب مسجد متعلق به هزارهها را در ساحهی سناتوریم، (که مقامهای طالبان برای ساختن خانههای رهایشی برای خودشان دلچسپی خاص به آن دارند) بسته کرده وگفتهاند که جایاش غصبی است. شاید دهها/صدها مورد دیگر هم رخداده باشند که از ترس طالبان کسی جرئت رسانهی کردن آنها را ندارد. قضایای که نام برده شد توسط خود طالبان مطبوعاتی شده است. شاید هدف آنها این باشد که به جهان و مللمتحد واضح تفهیم کنند که دست آورد واقعی نشست سوم دوحه با حضور ما، اینها هستند، نه آنچه که شما میگویید/گفتهاید.
3) زمانی که مذاکرات صلح در دوحه بین هیات مذاکره کنندهی جمهوریت و نمایندگان طالبان جریان داشت، نیز خوشبینیهای گمراه کننده مبنی بر تغییر طالبان، توسط زلمی خلیلزاد نماینده وقت آمریکا در امور افغانستان و برخی نمایندگان کشورهای دخیل در مذاکره، ابراز و به خورد رسانهها و افکار عمومی داده و تزریق میشد. تأثیر ویران کنندهی آن اظهار نظرها ایجاد تردید در بین مردم بود که نتوانستند تصمیم قاطع برای حمایت از نیروهای امنیتی شان بگیرند و در کنار آنها ایستاد شوند. پیامد تلخ آن تردیدها را امروز مردم با پستوگوشت خویش لمس و در برخی موارد آشکار اظهار ندامت میکنند.
روندی که اکنون توسط مللمتحد آغاز شده برای یکسان سازی و حذف صداهای مخالف طالبان. اگر ایستادگی همهگانی و قاطع از طرف مردم کشور در برابر آن صورت نگیرد، به یقین پیامداش خطرناکتر از سقوط جمهوریت خواهد بود. هنوز طالبان نه مشروعیت داخلی دارند و نه هم رسمیت بینالمللی، طی نزدیک به سه سال حضور شان در رأس ادارات کشور، دمار از روزگار مردم درآورده و زندگی را به کام شان تلخ کردهاند. اگر روز و روزگاری آنها حمایت جامعهی جهانی را ولو به صورت نیمبند و نسبی بهدست آورند، فاجعهی تمام عیار در افغانستان رخ خواهد داد.