کانکور در نظام آموزشی مردانه


 کانکور در نظام آموزشی مردانه

آرمان و اولویت نخست طالبان در سه ساله سال گذشته، تک‌جنسیتی ساختن جامعه بوده است. برای تحقق این ایده، طالبان تلاش کردند که زنان را از تمام سطوح جامعه حذف کنند و یا هم به حاشیه برانند. در دوره‌ی جمهوریت که نظام آموزشی کشور، افتخار حضور گسترده‌ی زنان را داشت، آن عرصه را برای زنان مختل و محدود کردند.

طالبان از روزهای آغازین تسلط شان بر افغانستان دروازه‌های مکتب‌ها را به روی دختران بستند و به تعقیب آن، دختران را از رفتن به دانشگاه‌ها نیز منع نمودند. در آغاز، چون از واکنش جمعی و تند مردم وحشت داشتند، با سخنان پراکنده و ارایه‌ی دلایل نامُوجّه به توجیه این عمل نا انسانی و ظالمانه‌ی شان پرداختند. بعدها اما، که دیدند ایستادگی چندان جدیِ در برابر تصمیم‌شان وجود ندارد، با صدای بلند گفتند که از نظر آن‌ها زنان حق آموزش و فراگرفتن علم را ندارند.

طالبان در دوران به اصطلاح جهادشان علیه آمریکا، در مناطق دور افتاده‌ی کشور، عمدتاً مکتب‌های دخترانه را به آتش می‌کشیدند و آن را جزئی از جهاد و افتخار خود می‌دانستند. ابهام و تردیدی وجود نداشت، که اگر آن‌ها دوباره بر سرنوشت مردم مسلط شوند، ایده‌ مخالفت با آموزش دختران را به منصه‌ی اجرا گذاشته و جامه‌ی عمل می‌پوشانند. زن‌ستیزی طالبان از آموزه‌های ایدئولوژیک و بنیادگرایانه‌ی مدرسه‌های دیوبندی نشأت می‌گیرد.

از منظری که طالبان به زنان نگاه می‌کنند، منزلت زنان چیزی شبیهِ بردگان جنسی است، که باید مصروف زاد و ولد در خانه‌ها باشند و بس. از دید آن‌ها رفتن دختران در مکتب‌ها موجب بروز مَفسده در جامعه می‌شود، بی‌خبر از این‌که جلوگیری آنان از آموزش و آموختن علم، خود مظهر کامل و بی کم-و-کاست فساد است. آیا فسادِ بالاتر از این‌که آینده‌ی یک ملت تباه و تاریک شود وجود دارد؟ آیا فسادِ بدتر از گسترش جهل و توسعه‌ی دامنه‌ی جهالت را هم می‌توان تصور کرد؟ آیا در آموزه‌های اسلام کسی سراغ دارد که توصیه به جهل و جاهل ماندن شده باشد؟ اسلام حقیقی که با "إقرأ" شروع شده همواره مقام علم را برتر از جهل دانسته است، اما اسلام دروغین و توهمی که طالبان از آن حرف می‌زند، ضد علم، مخالف آموزش زنان، جهل‌گُستر و فسادپرور است. ‌

افغانستانِ تحت سلطه‌ی طالبان، یگانه کشوری‌ست که به زنان و دختران اجازه‌ی آموزش را نمی‌دهند. در هیچ کشوری از کشورهای اسلامی دروازه‌ی مکتب‌ها به روی دختران بسته نیست. از نظر اسلام، فراگیری علم بر زن و مرد فرض دانسته شده و هیچ محدودیتی وجود ندارد. همه‌ی کشورهای اسلامی برای آموزش زنان و دختران سرمایه‌گذاری و برنامه ریزی می‌کنند. توسعه‌ی یک کشور بدون حضور زنان ناممکن و مُحال است. عبور از سیاه چال فقر و پر گشودن به‌سوی عزت و ثروت، بدون مشارکت زنان در یک جامعه، در جهان امروز قابل تصور نیست.

در قرن 21 در هیچ‌جایی از جهان، کشورها و ملت‌ها، زنان را "بار" بر گردن جامعه نه، بلکه "بالِ" با افتخار برای پرواز سریع‌تر به‌سوی شکوفایی می‌دانند. طالبان اما، با رفتار و سیاست عملی‌شان در قبال آموزش زنان، عملا جامعه را به‌سوی فقر و تیره روزی سوق می‌دهند.

سومین سال است که کنکور "مُذکّرانه" در زیر سلطه و سایه‌ی طالبان برگزار و نتایج آن اعلام می‌گردد. طالبان امروز نتیجه‌ی کنکور سال 1403 را در حالی اعلام کردند، که حتی یک نام هم از دختران در میان اسامی راه‌یافتگان به مراکز علمی و آموزشی دیده نمی‌شود. طالبان علم و آموزش را ویژه‌ی مردان ساخته است.

بگذریم از این‌که میزان شرکت کنندگان پسر در کنکور، نیز سال به سال کاهش چشم‌گیر یافته است، به رخ خود نیاوریم که دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی، با اُفت شدید کدری و علمی مواجه شده است، اما نفسِ غایب بودن دختران و زنان از صحنه‌ی فراگیری علم و آموزش به معنای فاجعه است. با کمال ناباوری، افغانستان در برابر چشم ناظران بین‌المللی و حامیان حقوق بشری عملا به طرف فاجعه پیش می‌رود. انتظار این‌که دنیا بیاید تامین امنیت کند، تا فرزندان پسر و دختر مردم افغانستان به مکتب بروند، یک انتظار نابجا و نادرست است.مردم خودشان مسوول است که راه رفتن دختران شان را به طرف مکتب‌ها به عزم و توان خود بازکنند. تمام نیروهای افراطی طالبان که مخالف آموزش تعلیم و تحصیل دختران و زنان استند، شاید به صدهزار نفر نرسند، اما فرض کنیم که آنها چهارصدهزار نفر باشند، آمار تقریبی نفوس مردم افغانستان چهل میلیون است؛ آیا این چهل میلیون انسان اگر عزم کنند که دروازه‌های مکتب‌ها باید به روی دختران باز شوند، بازهم طالبان توان ایستادگی را خواهند داشت؟ قطعا نه.

مطالب مرتبط