جمهوری مدارا: آزمون کانکور در همهی کشورهای جهان، یکی از مراحل آموزش عمومی است که به عنوان یک فرصت، در اختیار همگان قرار میگیرد. این روند یک رقابت آزاد علمی میان دانشآموزانی شمرده میشود که در شرایط همسان، در برابر پرسشهای مشترک قرار میگیرند تا در نهایت، با توانمندی، تلاش و شایستگی شخصی و دانش و اندوختههای فردی خود، به رشتههای مورد علاقهشان در مراکز تحصیلات عالی، راه پیدا کنند. جوانان در این رقابت نفسگیر میدِروند آنچه را که کاشتهاند و با این شیوه ظرفیت و توانمندی خود را در مقایسه با دیگران نشان میدهند. جوانانی که تلاش نمودهاند و ریاضت کشیدهاند، با گذشتن از این خوان رستم، به رشتهی دلخواه خود راه مییابند و آنانی که تلاش نکرده و رنج متقبل نشدهاند، از میدان رقابت بیرون میشوند. این آزمون در حقیقت تعیین میکند که زندگی و آیندهی فرد در کدام مسیر و کدام حوزه نظم و شکل بگیرد. این است که این گذرگاه، حیاتیترین و تعیینکنندهترین قسمت زندگی عملی آدمها شمرده میشود.
جوانان با عبور از این آزمون، در موقعیتی قرار میگیرند که برای زندگی خود برنامه بریزند و تخیلات اساسیشان را سازماندهی و منسجم نمایند.
از سوی دیگر، براساس رویکردهای حقوقی، حق برآموزش از جمله موضوعاتی است که علاوه بر اهمیت دینی، از لحاظ حقوق بشری نیز یکی از اساسیترین حقوق انسان است که باید به صورت مساوی و بدون هیچ تبعیضی در اختیار همگان قرار بگیرد. تبعیض در این روند، خلاف شأن انسانی، در تضاد با عدالتمحوری و مخالف صریح اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون حقوق کودکان و کنوانسیون منع تبعیض در آموزش سازمان ملل متحد است. اگر حکومتی کانکور را تبعیضآلود و غیر عادلانه نماید و میان شهرونداناش در این فرصت حیاتی، مرز و تفکیک قائل شود، در کنار اینکه یک رفتار غیر دینی انجام داده است، تعهدات خودش را نسبت به کنوانسیون های بینالمللی و معاهدات حقوق بشری نیز نقض کرده است.
کنوانسیون عدم تبعیض در آموزش و پرورش، در یازدهمین اجلاس عمومی یونسکو در تاریخ ۱۴ دسامبر ۱۹۶۰ به تصویب اعضا رسید. به موجب این کنوانسیون، هر شکل از تبعیض در آموزش و پرورش ممنوع اعلام و همچنین بر برابری امکانات و رفتار با همه در زمینهی آموزش و پرورش تأکید شد. این کنوانسیون شامل ۱۹ بند در دارالانشا سازمان ملل متحد به ثبت رسیدهاست.
در متن این کنوانسیون ذکر شده که منظور از واژه تبعیض، هرگونه تمایز و تفاوت گذاری، محروم سازی، ایجاد محدودیت، یا رجحان قائل شدن براساس نژاد، رنگ پوست، جنسیت، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگری است. همچنین به موجب بند الف ماده ۳ کنوانسیون، کشورهای عضو ملزم به لغو آن دسته از قوانین و دستورالعملهایی شدند که منجر به ایجاد هر گونه تبعیض در روند آموزش و پرورش میشد
منشور ملل متحد در مادهی ۵۵ بر همکاری در عرصههای فرهنگی و ترویج احترام مؤثر و جهانی به حقوق و آزادی های بشری بدون هیچگونه تبعیض تأکید میورزد که ترویج حقوق بشر در این مفهوم با آموزش حقوق بشر پیوند میخورد. بند نخست مادهی ۲۶ اعلامیهی جهانی حقوق بشر مقرر میدارد: «هرکس حق دارد از آموزش و پرورش بهرهمند شود. آموزش و پرورش حداقل تا حدودی که مربوط به آموزش ابتدایی و پایهای است میبایست رایگان باشد.» بخش الف بند ۲ مادهی ۱۳ میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز بر آموزش و پرورش ابتدایی و اجباری رایگان تأکید میورزد. کنوانسیون حقوق کودک به عنوان تنها معاهده حقوق بشری که دول عضو آن از اعضای سازمان ملل متحد بیشتراند و در سال ۱۹۸۹ میلادی تصویب شده است، فراتر از این رفته و مقرر داشته که کشورها میبایست آموزش عالی را برای همه قابل دسترسی کنند. هنگامی که برنامهی توسعهی پایدار ۲۰۳۰ در سپتامبر ۲۰۱۵ تصویب شد، جامعهی بینالمللی این مهم که آموزش برای موفقیت هر ۱۷ آرمان توسعهی پایدار ضروری است را مورد شناسایی قرار داد. به طور خاص هدف شماره ۴ توسعهی پایدار، مربوط به تضمین آموزش با کیفیت، فراگیر و عادلانه و ترویج فرصتهای یادگیری مادام العمر برای همگان تا سال ۲۰۳۰ است
بنابراین، هرگاه کشوری بخواهد این حق را برمبنای جنس، قوم، رنگ پوست، چهره، عقیده و سمت توزیع نماید، ظالمانهترین رفتار ممکن را انجام داده که مخالف با تمام کنوانسیونهای بینالمللی، ارزشهای حقوق بشری و احکام دینی است. امری که در افغانستان توسط یک رژیم به اصطلاح دینی، در برابر دیدگان جامعه جهانی، سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری به بدترین شکل آن جریان دارد.
کانکور در افغانستان زیر اداره طالبان، تبدیل به نماد و نمود تبعیض و جداسازیهای غیر انسانی شده است. زنان مطلقا از حق شرکت در این فرصت آموزشی محروم گشتهاند، تاجایی که متاسفانه هیچ دختری نمیتواند در این روند به اصطلاح ملی شرکت نماید. از دو سال به اینطرف آنان کامیابی مردان جامعه را با اشک و درد میبینند و روزهای سیاه خود را در برابر چشمان خویش هردم مرور میکنند.
مشکل اما تنها زنان نیست، براساس ارزیابی تعداد زیادی از شهروندان، علاوه بر زنان و دختران، اقوام غیر پشتون به خصوص هزارهها نیز در معرض تبعیض کانکوری طالبان قرار گرفتهاند. همانگونه که دو سال است هیچ زنی در میان کامیاب شدگان کانکور نیست، هیچ هزاره.ای در رتبههای نخست کامیابشدگان قرار ندارد. در جانب دیگر اما؛ حضور مولویهای که از مدارس دینی فارغ شدهاند و در این امتحان نتیجههای بلند گرفتهاند درشت است.
مروری بر نتایج کانکور در دوران جمهوریت و مقایسهی آن با نتایج این آزمون پس از روی کار آمدن حاکمیت طالبان، نشان میدهد که این پروسه شفافیت ندارد و حق آموزش برابر، به صورت کامل نقض شده است. در اینجا مروری خواهم کرد به نتایج کانکور در ده سال اخیر تا حضور دختران و دانشآموزان هزاره را در میان شش نفری که رتبه برتر کانکور را در این سالها به دست آوردهاند، بین این دو دوره مقایسه نمایم.
در سال 1393 از میان شش نفری که رتبههای اول تا ششم کانکور را بهدست آورده بودند، اسامی دو دختر به نامهای شهره و نیلوفر(هزاره) و حد اقل دو پسر از مردم هزاره شامل بودند.
در سال 1394 از میان همین شش نفری که رتبههای اول تا ششم را کسب کرده بودند، حد اقل چهار نفر آنان هزاره بودند. هیچ دختری در میان این شش نفر نبود.
در سال 1395، سالی که فاروق اعظم در کاخ ریاست جمهوری، کین چرکین خود را در رابطه با تعداد زیاد کامیاب شدگان کانکور از ولایت دایکندی بیرون داده بود و آن را بیعدالتی خوانده بود، در میان شش نفر رتبه اول کانکور، حد اقل یک نفر هزاره شامل بود.
در سال 1396، همان سالی که رضا رفعت(فعلا داکتر رفعت)، فرزند یک کارگر شهرداری رتبه نخست کانکور را گرفته بود، چهار نفر هزاره و یک نفر ازبک در میان این شش نفرِ نخست جای داشتند. و یک دختر نیز در رتبه هفتم قرار داشت.
درسال 1397، که کانکور در همین سال براساس قوم و ولایت سهمیهبندی شده بود، اول نمره عمومی کانکور افغانستان دختری به نام تهمینه بود و سه دانشآموز هزاره نیز در میان شش نفرِ اول قرار داشت.
در سال 1398، که کانکور شدیدا از طرح سهمیهبندی متاثر شده بود، همچنان نام دو دانشآموز از مردم هزاره در میان شش نفر افراد برتر دیده میشد.
در سال 1399، شمسیه دختر یک کارگر معدن ذغال سنگ از قوم هزاره، نمره اول عمومی کانکور شد و رتبه سوم کانکور را نیز یک پسر هزاره از آن خود کرده بود.
در سال 1400، که آخرین سال اعلام نتایج توسط نظام جمهوریت بود، همچنان دختری به نام سلگی رتبه اول کانکور را به دست آورد و یک دانشآموز از مردم هزار نیز در میان این شش نفر جای داشت.
در سال 1401 که طالبان تازه به حکومت رسیده بودند و هنوز سیستمهای اداری در اختیار کارگزاران جمهوریت بود، حضور دختران در میان شش نفر اول به صفر رسید؛ اما نام دو نفر از دانشآموزان هزاره هنوز در این لیست دیده میشد.
پس از این سال، که طالبان باریکیهای نظام اداری و سیستمهای موجود را آشنایی پیدا کردند، همه چیز در اختیار طالبان قرار گرفت؛ کارگزارانی که توانمندی هضم تفاوتهای اجتماعی را نداشتند. برای آنان زنان وسیلهی شر و فساد در جامعه شمرده میشود و اقوام دیگر در افغانستان نیز غیر و بیگانه به حساب میآید. برداشت آنان از حکومتداری و خدمات عمومی این است که حکومت و امتیازات حکومتی، ملکیت میراثی یک تبار خاص است که اکنون در اختیار آنان قرار گرفته است. زنان، اقوام دیگر و حتی مخالفین درونقومی آنان، هیچ حق و سهمی در خدمات عمومی ندارند و اگر گاهی هم مستفید میشوند، از کرم و بخشش این گروه است. با این پیشفرض، روند رقابتی کانکور را که باید شفاف و سالم میبود، در اختیار مطلق خودشان گرفته و بدون هیچگونه پاسخدهی و شفافیت، به هرکه هرچه خواست میدهند و از هرکه هرچه خواست میستانند. نتیجهی این نوع مدیریت باعث گردیده که حق بر آموزش زنان و بسیاری از شهروندان همچون یکی از مصادیق حقوق بشری آنان ضایع گردیده و در معرض حذف و تبعیض قرار بگیرد. از باب مثال اگر به نتایج کانکور در دو سال پسین ببینیم، این تبعیض و حذف به صورت واضح دیده میشود.
در کانکور 1402، که بیشک تجربه سیاه برای دختران افغانستان بود؛ آنان مطلقا از شرکت در آزمون کانکور حذف گردیدند و حیات تحصیلی شان با روی کار آمدن گروه طالبان، بر باد رفت. نیمی از آدمهای کشور از اساسیترین حق انسانی شان به صورت مطلق محروم شدند. در همین کانکور سیاه، مطابق به آنچه شهروندان میگویند، هزارهها نیز مورد تبعیض قرار گرفتهاند، برای نخستین بار پس از بیست سال، هیچ هزارهای در میان شش نفر اول کانکور دیده نمیشود.
به تازگی ادارهی به اصطلاح ملی امتحانات در حکومت طالبان، نتایج کانکور 1403 را نیز اعلام کرده است. اتلخان رحیمزوی، دانشآموزی از ولایت فراه سکاندار رتبه نخست کانکور امسال شده است و در میان پنج نفر اول که لیست آنها همگانی شدهاند، نام هیچ دانشآموز هزاره دیده نمیشود.
حذف دختران از این روند، سرکوب و تبعیض نظاممند اما آشکار طالبان در برابر زنان است، اما عقب زدن دانشآموزان هزاره از رتبههای نخست کانکور، تبعیض آشکار قومی است که طالبان در این دو سال آن را اعمال نموده و آدمها را براساس قومیت شان سزاوار حق و امتیاز دانستهاند. حذف نام دانشآموزان هزاره از ردههای نخست کانکور، قطعا به معنای دخالت و مهندسی قومی نتایج است، وگرنه پس از بیست سال نه هزارهها به یکبارگی بیاستعداد شدهاند و نه هم استعداد دیگران بالا رفته است.